سال نو مهمان ناخوانده ی فصـل
اشکِ شادی از رخم جاری شده
عمو نوروز آمده با ساز و بـرگ
جامه نو پوشیده و ساری شـده
***
هلهله جوییده نامی در مـکان
همقطاران در سفر دل بسته اند
تابشِ خورشید پر نور زمــان
بت هر نامهربان بشکسته اند
***
دشت ها مهمان کرده خاطـرات
فرشِ سبزِ پر بهایی پهن کـــرد
بلبلان بر شاخِ زیبای انــــــار
خانه ای رنگین کمانی رهن کرد
***
خوش به این مهمان نمایی آشـنا
عید می رقصد و صحرا شادمـان
صخره شد کرسیِ پیرانِ عجـوز
شست هر غش از هلالِ دیدگان
***
مرحبا مهمان نوازی در مــــلاء
شهر ها ویران طبیعت شاد شــد
خانه ها متروک و در بندِ سکوت
ساکن از حبسِ ابد آزاد شـــد
***
شهر ها اشباح و بازارش سکوت
تاب داده دم و بالش زیرِ ســر
همچو گوشواره شده عند الورود
حارصِ بیدارِ شب آن قفل در
***
خانه ها خالی و ماشین لانه شـــد
چرخ می زد رو به اهل و بستگان
حادثه تاخیر ها از بختِ بــــد
سلب می کرد خاطره از قاصدان
***
در هوای تازه چون فصلِ بـــــهار
موی سر با هر سلامی شانه خورد
دردها آشفته می شد در ســـفر
قلب ها با جامِ تر مستانه شـــد
***
محو میشد غربت از بی خانگــــی
شاه با دله نشین یکجا نشســـت
همه در شادابی ها رقصیده انـــد
عیدتبعیض و اسارت را شکست
***
جاسم ثعلبی (حسّانی) 01/01/1392
:: برچسبها:
خانه های متروکه عید ,
:: بازدید از این مطلب : 1919
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0